الآن که دارم این مطلب رو مینویسم ساعت 4:30 روز پنجشنبه 14 بهمن است .
خوب همونجوری که از قبل هم مشخص بود امروز هیچ اتفاق خاصی نیافتاد و هیچ خبری از هیچ جا مبنی بر تجمع و یا اعتراضی شنیده نشد. البته امروز میتونه چند درس برای همه ما به خصوص برای هموطنان عزیز در خارج از کشور داشته باشه.
کسانی که برای تجمع در 14 بهمن فراخوان دادند اکثرا ایرانیان خارج نشین بودند که به صورت گروهی ( مثلا ایران فردا) و یا فردی ( کاربران بالاترین) با درست کردن پوستر و لینک دادن در اینترنت میخواستند این روز را به روز آغاز دوباره اعتراض در ایران مبدل کنند . اما برای کسانی که در ایران بودند از روز هم روشن تر بود که این کار به هیچ سر انجامی نخواهد رسید . و در انتهای روز احتمالا فقط چند تا لینک میاد که آی ملت شهر تهران از ترس ما امنیتی شد و اینترنت کند شد و حرفهایی از این دست یا به عبارت بهتر دلخوشکنک هایی برای اینکه ضایع نشوند.
اینودوستان نشان دادند که از اوضاع داخل ایران و جو حاکم بر جامعه اطلاع بسیار کمی دارند و حتی به این مساله توجه نکردند که به دلیل سه روز تعطیلی تهران و بسیاری از شهر های بزرگ از روزهای عادی هم خلوت تر خواهد بود و تنها به اطلاعاتی که از اینترنت به دستشان میرسد بسنده میکنند . چه بسیا تیم سایبری وزارت اطلاعات با فرستادن دهها و یا هزاران ایمیل و یا درست کردن چندین و چند وبلاگ اطلاعات نادرست به فعالین سیاسی خارج از کشور بدهد تا آن را در تحلیل هایشان دچار اشتباه کند .
پس توصیه میشود که این دوستان سعی کنند که راه های ارتباطی خود با درون ایران را بهبود و تنوع ببخشند و سعی کنند که واقع نگری را جایگزین شور و شوق سیاسی گردانند. و گرنه به جز ضایع کردن خودشان و مسخره ساختن ما به دست کیهانیان کار دیگری از دستشان بر نمیآید.
این مطلب را به یژه برای دوستانی مینویسم که مدام به موسوی و کروبی ایراد گرفتند که چرا راهپیمایی 22 خردا را لغو کردند و به هر صورت میخواند آن دو را از رهبری جنبش اعتراضی خلع کرده و احتمالا خودشان و یا گروه وابسته به خودشان آن را در دست بگیرند و خوب این فراخوان 14 بهمن را مستوان نخستین آزمون ایشان برای این امر در نظر گرفت وعده ای هم در درون و برون مرز تحت تاثیر تبلیغات و جو حاکم بر برخی سایتهای اینترنتی تحت تاثیر قرار میگیرند. باید خاطر نشان کرد که فراخوان 14 بهمن ثابت میکند که رهبری باید در داخل ایران باشد باید در دست کسانی باشد از اوضاع واقعی درون ایران اطلاع کافی دارند و از حد اقلی از مسائل پشت پرده هم با خبرند و خلاصه میدانند که در کشور چه خبر است تا در هر دوره راهکار مناسب را ارائه دهند . به علاوه اینکه باید کسانی باشند که مردم هم با آنها اعتماد کافی داشته باشند برای نمونه به همین مصر بنگرید محمد البرادعی برای در دست گرفتن رهبری اعتراضات مصر در وین ننشست و دستور نداد خودش وارد مصر شد و به صف معترضین پیوست ( البته از دوستان در خارج انتظار چنین کار نمیرود).
متاسفانه هموطنان در خارج وظیفه خود را در قبال مردم و ایران به خوبی انجام نمیدهند اکثریت ایشان میخواهند از همانجا مردم را به اعتزاض و انقلاب نشویق و ترغیب کنند بدون داشتن هیچ بازوی اجرایی در داخل و یا حتی ابزار اطلاعرسانی مناسب همان کاری که سی سال است از انجام آن نا توان مانده اند تنها در دوره چند ماه اول جنبش سبز بود که به حق بسیار خوب عمل کردند و وظیفه خود را به خوبی انجام دادند و آن رساندن صدای درون به بیرون از ایران و مجامعبین المللی بود . توصیه میکنم که این دوستان همین وظیفه را بر عهده گرفته و کاری را که سی سال است نتاوانسته اند انجام دهند برای انجامش بیهوده تلاش نکنند.
این را هم بگم فکر نکنین من سبز اللهی هستم و یا خیلی کشته مرده وسوی هستم اما به نظرم در شرایط موجود ایران موسوی و کروبی بهترین گزینه های رهبری جنبش سبز هستند.درس دیگری که 14 بهمن به ما میآموزد این است که نباید به اینترنت بسنده کرد درست است که تعداد کاربران اینترنت به نسبت کشورهای منطقه بالا است اما ضریب نفوذ کمی در جامعه دارد . زیرا اکثر کاربران اینترنت در ایران قشر جوان و تحصیلکرده و شهری هستند و نمیتوان به وسیله اینترنت به همه اطلاعرسانی کرد که اگر فیلترینگ شدید را هم بر آن بیافزاییم دیگر گلها چه گل میشود پس بر همه فعالین سیاسی در خارج و داخل کشور فرض است که در پی ابزار دیگری باشند که بهترین آنها شبکه تلوزیونی ماهواره ای است که بر عکس اینترنت در اغلب خانه ها وجود دارد و پراکنده گی آن مختص مناطق به اصطلاح بالانشین و پایین نشین و یا شهر و روستا نیست امروزه حتی عشایر چادر نشین هم در ایران ماهواره دارند. البته در شهر ها معضل پارازیت است که در روستاها نیست.
پس بیایید شعور سیاسی را جایگزین شعار سیاسی کنیم و با واقع گرایی پیش رویم
خوب همونجوری که از قبل هم مشخص بود امروز هیچ اتفاق خاصی نیافتاد و هیچ خبری از هیچ جا مبنی بر تجمع و یا اعتراضی شنیده نشد. البته امروز میتونه چند درس برای همه ما به خصوص برای هموطنان عزیز در خارج از کشور داشته باشه.
کسانی که برای تجمع در 14 بهمن فراخوان دادند اکثرا ایرانیان خارج نشین بودند که به صورت گروهی ( مثلا ایران فردا) و یا فردی ( کاربران بالاترین) با درست کردن پوستر و لینک دادن در اینترنت میخواستند این روز را به روز آغاز دوباره اعتراض در ایران مبدل کنند . اما برای کسانی که در ایران بودند از روز هم روشن تر بود که این کار به هیچ سر انجامی نخواهد رسید . و در انتهای روز احتمالا فقط چند تا لینک میاد که آی ملت شهر تهران از ترس ما امنیتی شد و اینترنت کند شد و حرفهایی از این دست یا به عبارت بهتر دلخوشکنک هایی برای اینکه ضایع نشوند.
اینودوستان نشان دادند که از اوضاع داخل ایران و جو حاکم بر جامعه اطلاع بسیار کمی دارند و حتی به این مساله توجه نکردند که به دلیل سه روز تعطیلی تهران و بسیاری از شهر های بزرگ از روزهای عادی هم خلوت تر خواهد بود و تنها به اطلاعاتی که از اینترنت به دستشان میرسد بسنده میکنند . چه بسیا تیم سایبری وزارت اطلاعات با فرستادن دهها و یا هزاران ایمیل و یا درست کردن چندین و چند وبلاگ اطلاعات نادرست به فعالین سیاسی خارج از کشور بدهد تا آن را در تحلیل هایشان دچار اشتباه کند .
پس توصیه میشود که این دوستان سعی کنند که راه های ارتباطی خود با درون ایران را بهبود و تنوع ببخشند و سعی کنند که واقع نگری را جایگزین شور و شوق سیاسی گردانند. و گرنه به جز ضایع کردن خودشان و مسخره ساختن ما به دست کیهانیان کار دیگری از دستشان بر نمیآید.
این مطلب را به یژه برای دوستانی مینویسم که مدام به موسوی و کروبی ایراد گرفتند که چرا راهپیمایی 22 خردا را لغو کردند و به هر صورت میخواند آن دو را از رهبری جنبش اعتراضی خلع کرده و احتمالا خودشان و یا گروه وابسته به خودشان آن را در دست بگیرند و خوب این فراخوان 14 بهمن را مستوان نخستین آزمون ایشان برای این امر در نظر گرفت وعده ای هم در درون و برون مرز تحت تاثیر تبلیغات و جو حاکم بر برخی سایتهای اینترنتی تحت تاثیر قرار میگیرند. باید خاطر نشان کرد که فراخوان 14 بهمن ثابت میکند که رهبری باید در داخل ایران باشد باید در دست کسانی باشد از اوضاع واقعی درون ایران اطلاع کافی دارند و از حد اقلی از مسائل پشت پرده هم با خبرند و خلاصه میدانند که در کشور چه خبر است تا در هر دوره راهکار مناسب را ارائه دهند . به علاوه اینکه باید کسانی باشند که مردم هم با آنها اعتماد کافی داشته باشند برای نمونه به همین مصر بنگرید محمد البرادعی برای در دست گرفتن رهبری اعتراضات مصر در وین ننشست و دستور نداد خودش وارد مصر شد و به صف معترضین پیوست ( البته از دوستان در خارج انتظار چنین کار نمیرود).
متاسفانه هموطنان در خارج وظیفه خود را در قبال مردم و ایران به خوبی انجام نمیدهند اکثریت ایشان میخواهند از همانجا مردم را به اعتزاض و انقلاب نشویق و ترغیب کنند بدون داشتن هیچ بازوی اجرایی در داخل و یا حتی ابزار اطلاعرسانی مناسب همان کاری که سی سال است از انجام آن نا توان مانده اند تنها در دوره چند ماه اول جنبش سبز بود که به حق بسیار خوب عمل کردند و وظیفه خود را به خوبی انجام دادند و آن رساندن صدای درون به بیرون از ایران و مجامعبین المللی بود . توصیه میکنم که این دوستان همین وظیفه را بر عهده گرفته و کاری را که سی سال است نتاوانسته اند انجام دهند برای انجامش بیهوده تلاش نکنند.
این را هم بگم فکر نکنین من سبز اللهی هستم و یا خیلی کشته مرده وسوی هستم اما به نظرم در شرایط موجود ایران موسوی و کروبی بهترین گزینه های رهبری جنبش سبز هستند.درس دیگری که 14 بهمن به ما میآموزد این است که نباید به اینترنت بسنده کرد درست است که تعداد کاربران اینترنت به نسبت کشورهای منطقه بالا است اما ضریب نفوذ کمی در جامعه دارد . زیرا اکثر کاربران اینترنت در ایران قشر جوان و تحصیلکرده و شهری هستند و نمیتوان به وسیله اینترنت به همه اطلاعرسانی کرد که اگر فیلترینگ شدید را هم بر آن بیافزاییم دیگر گلها چه گل میشود پس بر همه فعالین سیاسی در خارج و داخل کشور فرض است که در پی ابزار دیگری باشند که بهترین آنها شبکه تلوزیونی ماهواره ای است که بر عکس اینترنت در اغلب خانه ها وجود دارد و پراکنده گی آن مختص مناطق به اصطلاح بالانشین و پایین نشین و یا شهر و روستا نیست امروزه حتی عشایر چادر نشین هم در ایران ماهواره دارند. البته در شهر ها معضل پارازیت است که در روستاها نیست.
پس بیایید شعور سیاسی را جایگزین شعار سیاسی کنیم و با واقع گرایی پیش رویم
1 نظرات:
بسیار پسندیدم و خسته نباشید .امیدوارم همیشه همینطور واقع بینانه عمل فرموده و دوستان دیگر از نوشته شما دلگیر نشوند و با توجه به صحّت آن عمل را پیشه فرمایند .
ارسال یک نظر